محمد رضامحمد رضا، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 17 روز سن داره

معجزه مامان و بابایی

پسرک مهدکودکي من...

محمدرضاي نازنينم  اين روزهاي گرم تابستون  صبح زود بيدار ميشي وميگي بابا من آماده ام...بريم مهدکودک پگاه... فرقي نميکنه چه ساعتي خوابيده باشي..جديدا صبحا سحرخيز شدي و ميگي بريم مهدکودک...واقعا انگار بزرگ شدي... خداروشکر ميکنم که تونستي مهدکودک و بچه هاي اونجا رو دوست داشته باشي... عکساي صبح گاهيت را بزودي ميزارم برات... شب موقع خواب يه دفعه ميگي بريم مهدکودک...بعد ميگي خب مهدکودک که تعطليه هنوز...و يه نيم ساعتي بايد برات توضيح بديم که الان آسمون خاموشه..مهدکودک خوابيده و مريم جون درشو قفل کرده..فردا صبح که اسمون روشن شد با هم ميريم...بعد شما دقيقا همين توضيحات را تحويل خودمون ميدي و ميخوابي... خيلي دوست دارم تک تک کار...
3 مرداد 1395
1